×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

سفر تکوین

هر انسانی مسئول آفرینش خویش است

× مطالب این وبلاگ پیرامون آفرینش انسان است
×

آدرس وبلاگ من

naderafshari.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/naderafshari

× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

سزای گران فروش نخریدنه


سزای گران فروش نخریدنه

 

این قسمت ورود ممنوعه هر کس از این خط قرمز رد بشه خونش پای خودشه

 

حالا اگر دلت میخواد برو و بقیه این متنو بخون

ولی آخرش گله نکنی که چرا اینجوری شد

 

 

گوهردشت رو که خوب از بالا تا پائین گشتی بزنی

چیزایی دستگیرت میشه که

جالبه

ولی قشنگ نیست

 

اینهمه دختر و پسر

اینهمه زن و مرد  متاهل و مجرد

 

اینجا چکار دارند میکنند

 

سئوال آسونیه

ولی جوابش خیلی سخته

 

یعنی  سخت نیستا

فقط چندین جواب میشه براش پیدا کرد

 

عده زیادی که توی اینجور سایتها میان

فقط و فقط برای پر کردن وقتشونه

 

توی بعضی کشورها باشگاههای شبانه وجود داره که مردم میرن

و ساعتی از شبشونو اونجا آواز میخونند ، میرقصند

قمار بازی میکنند ، غذا میخورند ، با دوستاشون به خوشگذرونی مشغولند

 

گوهر دشت  سایتیه که بعضیا به جای کلوپ شبانه ازش استفاده میکنند

 

 

عده ای هم هستند که توی اینجور سایتا میان برای مچل کردن آدمای دیگه

یه جور مردم آزاری

اگر بشه دقیقتر گفت

اینجوری بهتره

 میان تا از آدمای دیگه انتقام بگیرن

انتقام شکستها و مصائبی رو که آدمهای مشابه دیگه ای براشون بوجود آورده

 

یه جور تخلیه و تسکین عقده های مزمن ی  که هیچ جوره نمیتونند آرومش کنند

 

عمده ترین این نوع رفتارها مربوط به آقایون و خانومهاییه که

شکستهای عاطفیه بدی رو متحمل شدند

 

این افراد رو اگر میخواین بشناسین همونهایی هستند که

از کانال عاطفیه خیلی ظریفی وارد زندگیه دیگران میشن

و بعد از مدتی که قربانی رو از نظر عاطفی خوب به خودشون وابسته کردند

رهاشون میکنند و میرن سراغ یکی دیگه

 

اینها بعد از رها کردن قربانی از اس ام اس ها و پیامهای التماس آمیزی که

قربانی براشون میفرسته لذت میبرند

 

جل الخالق

 

تعجب نکنید

 

اینهم یه جورشه دیگه

 

همه جور آدم دور و برمون هستند

 

 

 

دسته سوم 

 

فروشندگان خرده هستند که به شغل مقدس خود فروشی مشغولند

 

اینها بازار بزرگی رو در این سایتها هدایت میکنند

و جالبه بدونید که خیلی ها توی دام اینها گرفتار میشن

 

 

اولش با سلام شروع میشه

کم کم از نقطه نظر ها و مطالعات همدیگه سر در میارن

 

یه کم جلوتر که میرن یه طرف خریدار میشه و طرف دیگه فروشنده

 

ناز میخرن و میفروشند

 

ولی اگر اتیکت قیمتهاشونو ببینید سرتون سوت میکشه

 

 

اینجا هستیم که با خودمون صادق باشیم

پس به کسی بر نخوره

 

این دسته فروشندگان خوبی نیستند

ولی

از روش قدرتمندی برای فروش استفاده میکنند

 

اول  احساسات قربانی رو تحریک میکنند

بعدش که اونو شیفته و گرفتار کردند

شروع به فروش میکنند

 

توی این بازار هر چیزی یه قیمتی داره

 

نگاه مهربون میخوای

میریم جاده چالوس  یه رستوران خوب

 

نگاه معمولی میخوای

میریم سر کوچه یه ساندویچ با هم میخوریم

 

لبخند شیرین میخوای

میریم شمال

 

لبخند سرد میخوای

میریم توی پارک روی یه نیمکت میشینیم و از عشق صحبت میکنیم

 

بوس میخوای

یه گردن بند باید برام بخری

 

میخوای باهام برقصی

اونو باید برام بخری

 

میخوای باهام ازدواج کنی

دیگه واویلا

 

 

کل بازار خرید و فروشه

فقط دعوا سر قیمته

 

جنس چیه

چه فرقی با هم داره

 

خب یه فرقایی باهم داره

 

کسی که میخواد ازدواج موفقی داشته باشه باید این فرقا رو بدونه

وگر نه

به عنوان یه خریدار ناشی باهاش برخورد میشه

و حتی وقتی قیمت جنس رو هم بپرسه دیگه جوابشو نمیدن

 

 

جنس میتونه

دیپلم ، فوق دیپلم ، لیسانس ، یا فوق لیسانس  و دکترا باشه

جنس میتونه 

خانواده دار یا تنها و بی کس و کار باشه

 

جنس میتونه

خارج باشه یا توی ایران

 

جنس میتونه

قد بلند یا قد کوتاه باشه

 

جنس میتونه سفید  یا سبزه باشه

 

جنس میتونه  مستقل و دارای خونه و زندگی  باشه یا اینکه با والدینش زندگی کنه

 

هر کدوم از این مشخصاتها که باشه  یا نباشه

توی قیمت تاثیر داره

 

اینجوری چپ چپ به من نگاه نکن و بهم غر غر نکن که چرا اینجوری میگم

 

این روابط و رفتارها رو من از خودم در نیاوردم

عینک بدبینی هم به چشمم نزدم

 اینها نمونه کوچکی از رفتارهاییه که توی این سایت و سایتهای مشابه

هر روز دیده میشه و رفتارهای من نیست

رفتارهای مردان و زنان  بی شناختیه که روی قیمت گذاری خودشون دارن تلاش میکنند

 به من چه

اون بالا بهت گفتم که اگه از خط قرمزه گذشتی و بقیه شو خوندی  حق نداری به من گیر بدی

 

 

 مثالهایی که زدم بیشتر ادا و اصولهای خانمها بود ولی آقایون هم روی قیمت گذاری استادن و روشهای خودشونو دارند

 

اصولا توی چهار شنبه بازارها  یا جمعه بازارها  یا بازارهای اینچنینی

درسته که خیلی چونه میزنند و برای بالا و پایین آوردن قیمت خیلی بحث و جدل میکنند

ولی یک اصل همیشه در این بازارها پا بر جاست

جنس مرغوب رو توی اینجور بازارها نباید جستجو کرد

 پس چرا میریم توی همچین بازارهایی

 

دلیلش اینه که قیمتها مناسبه

 

و باید به نسبت پولی که میدیم انتظار داشته باشیم

جنس مرغوب رو کنار خیابون نمیفروشن

توی جمعه بازار هم گیر نمیاری

 

ولی هستند اجناسی که توی جمعه بازار عرضه میشن و

به نسبت قیمتشون خوب هم کارایی دارن

 

خطاب به کسانی که توی این سایت قیمتهای نجومی روی خودشون میذارن

 

سزای گران فروش نخریدنه

 

به اندازه بود باید نمود

 

 

قدیمیا یه مثل خوبی به کار میبردند

 

طرف می گفت

 

مادرمو میبرم بازار

یه قیمتی میذارم روش که کسی نخره

 

 

خطاب به دختر و پسرها و خانم و آقاهای تنها و در انتظار همدم

 

 

اگر میخواید زندگی کنید

اگر میخواید  شیرینیه زندگی رو بچشید

 

نسبت به همدیگه شناخت پیدا کنید و مهارت رویاروئی با زندگی رو پیدا کنید

 

هیچکدوم از چیزهایی که امروزه مد شده و اگه نباشه زندگی بی معنی میشه

معنی واقعیه زندگی رو نمیتونه براتون داشته باشه

 

این جمله رو الان شاید متوجه نشی که یعنی چی

 

ولی هر کسی که امروز در این جامعه زندگی میکنه

و بر اساس مد و معیارهای امروزی داره جلو میره

یه روزی متوجه میشه که هیچکدوم از این مدها نتونسته  اونو توی زندگی به واقع ارضا کنه

لذت زندگی رو هر کسی باید با درک و پذیرش خودش احساس کنه

مد نمیتونه چیزی رو به شما بده که نمیتونید درکش کنید

 

 

 

 

اما دسته چهارم

 

 دسته چهارم  دسته عشاق ساده دل هستند

بیشتر اعضای این گروه همان قربانیان دسته دوم و سوم هستند

 

با یک دل پاک میان توی سایت و از جیک و پیک زندگیشون همه رو مطلع میکنند

دو تا دوستت دارم هم که میشنوند دست و پاشونو گم میکنند و ضربان قلبوشون تند تند میشه

 

کم کم دیگه اگه  براشون اس ام اس عاشقانه نیاد بد اشتها میشن

کم خواب میشن

و خلاصه کلی مشکل براشون بوجود میاد که وقتی میرن دکتر 

دکتر بهشون میگه که عزیزم چیزی  نیست

کمی استرس عصبیه

 

بعد  دکتر یواشکی به مامانشون میگه که بچه تون عاشق شده چیزیش نیست

 

نگران نباشید

 

این گروه پاکباختگان این سایت ها هستند

 

طفلکی ها  بعد از یه مدت که خوب درگیر میشن

طرف مقابلشون  رهاشون میکنه و اینها رو میذاره توی خماریه عشق و دلشکستگی

 

 

هیچکدوم از این چهار گروه آدمهای بدی نیستند

 

هر دسته دارن بر اساس طرز فکری که دارن زندگی رو جلو میبرن

 

پس یکی نیست به من بگه

 

اینهمه نوشتی برای چی بود

 

این مطالب فقط برای کمک به کسانیه که با خوش باوری و ساده اندیشی فکر میکنند

میتونند عشق زندگیشون  و نیمه گمشده زندگیشونو اینجا پیدا کنند

 

نه اینکه غیر ممکنه

نه نمیخوام بگم غیر ممکنه

 

ولی  برای جداسازی خوب از بد

زشت و زیبا

عشق و سرگرمی

 

همراه زندگی و بازیگر عاشق پیشه

 

اطلاعات و زیرکی بسیار بالایی لازمه تا بشه تشخیص داد

توی این بازار

کی به کیه

 

البته اگه مسئولین سایت وبلاگمو مسدود نکنند

 

ممکنه بشه با این کوشش حتی برای یک نفر هم که شده

جلو آسیب های بیشتری رو که ممکنه بخوره رو گرفت

 

 

حذر از پیروی نفس که در راه خدای

مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست

 

 

خلاصه کلام

 

 

چشم بینا و گوش شنوا داشته باشید

 

 

 

اما ، اما ، اما

 

نوبتی هم باشه نوبت آقایونه

 

 

 

آقایونو میگما ، همونایی که سبیل دارند ، اونهایی که زورشون زیاده ، گاهی هم بهشون میگن

 

مرد

 

با اینکه بیشتر مطالبی که در بالا خوندید ظاهرا در مورد خانوما گفته شده ولی

در خیلی از موارد بین خانوما و آقایون مشترکه

 

مردهای این سایت

 

نه نه اینجوری که نمیشه بگیم

 

بذار بگیم آقایون این سایت

 

نه اینهم که به همه شون نمیاد

 

نه اصلا بذار راحتتون کنم

 

پسرهای این سایت

 

 

آره

این بهتره

 

پسرهای عزیز گوگوری مگوری این سایت

 

خودشون یه تشکیلات بزرگی هستند که بهتره کمی باهاشون آشنا بشیم

 

دسته اول

 

دسته مرفهین بی درد

 

این گروه پس از زمانهای زیادی طی طریق و کلی ریاضت کشیدن

و گذروندن روز و شبهای مشقت بار با خانمهای خیابانی

به این نتیجه رسیدند

که دیگه خسته شدند از بسکه همش یکی اومد خونشون و هر خواسته ای داشتند

برآورده کردو پولشو گرفت و رفت

 

حالا دیگه وقت راحتی و آسایش نیست

کمی هم باید همت به خرج داد

آخه تا کی تنبلی

تا کی دنبال هیچ کاری نرفتن

باید همت کنند

باید تلاش کنند

 

این شد که پسرای این گروه پس از کلی فکر و تصمیم و همت

به این نتیجه رسیدند

که تنها راهی که میشه یه خانومو تا اطاق خواب خودشون بیارن

اینه که با پیشنهاد ازدواج شروع کنند

 

بعدش کم کم مهر خانوم در دلشون بشینه

بعد کم کم

ابراز عشق کنند

بعد

یه کم جلوتر که میرن

همدیگر رو میبوسند

  چند تا بستنی بیشتر که با هم خوردند

همدیگر رو بغل میکنند

 

یکی دو تا چلو کباب که با هم خوردند

پسر با کلی شرم و حیا

پیشنهاد ازدواجشو رسمی میکنه

و یه حلقه ای ، هدیه ای برای خانوم میخره

 

حالا دیگه خانوم آماده است

چون

هر چی باشه دیگه اینها زن و شوهر به حساب میان

 

و هیچ اشکالی نداره

هر چیزی که پیش بیاد

 

از اینجا به بعدشو اگر مواظب نباشید

دیگه قشنگ نیست

 

میخواید بگم ؟

 

نقشه ای که روز اول آقا کشیده بود

 

الان به مرحله اجرا رسیده

 

خانوم توی اطاق خواب آقاست و بدون دفاع و پشتیبان

هنوز نمیدونه قصه چیه

چند وقتی اینجوری جلو میرن

خیلی هم خوش میگذره

 

ولی کم کم چندین نوع مشکل برای پسر پیش میاد که  دلیل موجهیه برای ازدواج نکردن

 

یکی از مشکلات رایج که اکثر پسرا درگیرش هستند

خانواده ام قبول نمیکنند

اونها برای من

خوابهای دیگه ای دیدند

میخوان دختر عمو مو برام بگیرن

یا دختر خاله

یا چه میدونم یه دختری رو بگیرن دیگه

اینجاست که

خانوم کله اش به طاق میخوره

 

کسانیکه این وبلاگ رو میخونند

حواستون جمع باشه

داستان تعریف نمیکنم

 

دارم چیزایی رو که هر روز توی این سایت میشنویم و میبینیم رو براتون نقل میکنم

 

آقا پسر مرفه بی درد

برای اینکه زرنگی

خودشو به خودش به اثبات برسونه

کلی سعی و تلاش کرده

یه دختر ساده و معصومو گیر آورده

با احساساتش ور رفته

اونو به مرحله بحرانی عاطفیش رسونده

جایی که باورش شده عشق دو طرفه است

ازش تقاضای ازدواج کرده

 

و تقاضای ازدواج چیزیه که خانومها در مقابلش ضعف دارند

نقشه که تا این حد پیش رفت

فکرشو پیاده کرده

 

حالا

یه دختر مونده

که حتی با خودش هم مشکل داره

هر روز و شب خودشو لعنت میکنه که چرا اغفال شده

چرا

به این پستی و رذالت تن داده

چرا بازیچه شده

 

فکر میکنید

این دختر چقدر طول میکشه

تا بتونه

وضعیت روحیشو سرو سامون بده

و دوباره بشه یه دختر نرمال و با روحیه

 

قول میدم دیگه هیچوقت این اتفاق نمی افته

 

این دختر حتی اگر در آینده ازدواج هم بکنه و صاحب فرزند بشه

حتی تا آخر عمرش دیگه نمیتونه این خاطره بد رو فراموش کنه

 

گاهی برای بعضی خانوما این حادثه

باعث میشه تا دیگه هیچوقت نتونند به معصومیت خودشون برگردند

و این شروعی میشه برای زندگی در بی قیدی و بی مسئولیتی

شروع زندگی یک زن خیابانی

سرگذشت خیلی از زنهای خیابانی رو اگر بشنوی

شروع کارشون از یک نامزد نامرد بوده

که اغفالشون کرده و تنهاشون گذاشته

 

پسرای دسته اول خیلی خطرناکند

به چند دلیل

به علت داشتن امکانات مالی خوب

توانایی انجام کارهایی رو دارند که معمولا چشم نوازه

و مقاومت خانومها رو در هم میشکنه

کمتر خانومی حاضر میشه چنین لقمه ای را نچشیده و گاز نزده رها کنه

به ریسکش نمی ارزه

همه میگن بذار ببینیم آخرش چی میشه

بذار ببینیم بعدش چی میشه

هنوز که ازمون چیزی نخواسته

انتظاری نداره بنده خدا

میرن میرن میرن

تا جایی که دیگه راه برگشتی نیست

 

دلیل دوم خطرناک بودن این گروه اینه که

هدفمند شروع کردند

 

و برای کارشون برنامه ریزی دارند

 

اکثر پیش آمدهای این نوع ارتباط از پیش مشخص شده است

خانومها در این نوع ارتباط کاملا تحت نظر طرف مقابلشون هستند

 

و خیلی جاها اتفاقی همدیگر رو میبینند

جاهایی که کمتر پیش میاد کسی اتفاقی همدیگر رو ببینه

 

بعدش داستان این اتفاقات رو میذارن پای قسمت و نصیب

که خداوند متعال اراده کرده ما سر راه هم قرار بگیریم

و از این حرفا

 

خدا رو هم قاطی بازیشون میکنند این نامردا

 

 

فکر کنم کافی باشه

 

یه دلیل دیگه که این گروه رو خطرناک میکنه اینه که

بعد از بهم خوردن ماجرا

بر میگردن به ذات حقیقیشون

و دوباره مدتی رو با خانومهای خیابانی سیر میکنند

اصلا عذاب وجدان نمیگیرن

اصلا بد اشتها نمیشن

بد خواب هم نمیشن

باور میکنید ؟

حتی دلشون برای اون دختر بیچاره تنگ هم نمیشه

جوری رفتار میکنند که انگار نه انگار که چنین شخصی وجود داشته

 

اگر هم اعتراضی صورت بگیره

اونها رو متهم میکنند که تو از اولش هم فاسد و مشکل دار بودی

وگر نه اینجوری راحت تسلیم من نمیشدی

 

با با هرچی از این گروه بگیم کمه

بذار بحثو عوض کنیم

حالم داره خراب میشه از اینهمه فضایل و سجایای اخلاقی این گروه

 

 

 

گروه دوم

 

این گروه مثل گروه دوم خانوما منتقمین سر سخت هستند

 

شکست خورده های روابط عاطفی

 

اینها هم خطرناکند

 

برای تسکین مشکلات عاطفی که دارند

هنر پیشه میشن و نقش یک عاشق سینه چاک رو بازی میکنند

 

جلو میرن

و در نهایت بعد از عاشق کردن طرف مقابلشون

اونو ترک میکنند

 

اینها با گروه اول فرقشون اینه که

از آزار و اذیت بعد از ترک کردن طرف مقابل لذت میبرند

گروه اول

از خود رابطه لذت میبردند

 

 

جل الخالق

 

 

گروه سوم

پسرهایی تازه بالغ

 

این گروه تازه توی کوچه و مدرسه و دانشگاه

صحبتهایی در مورد دخترها شنیدند

چند تایی فیلم  هم دیدند

و کاملا آماده باروری هستند

 

به قول معروف

 

زور توی بازوهاشون گندیده

 

دنبال یکی میگردند که

یک کشتی جانانه باهاش بگیرند و با تمام قدرت حریف رو فتیله پیچ کنند

 

 

این گروه اصلا خطرناک نیستند

برعکس

خودشون در معرض خطر هستند

 

این بنده های ساده و معصوم خدا فکر میکنند

همه چیز به سادگی داستانهاییه که توی فیلمها دیدند

 

میان و یه سلام و علیک راه میندازن

بعد کمی به طرفشون محبت میکنند و ازشون تعریف میکنند

بعد هم طرف مقابل یک دل نه صد دل عاشقشون میشه

بعد در یک فضای کاملا رویایی

وارد صحنه ای میشن که توی فیلمها دیده بودند

 

یکی از نقاط مشترک این گروه پسرهای تازه بالغ اینه که

معمولا دنبال موردهایی هستند

که

یا از همسرشون جدا شدند  یا  همسرشون فوت شده

چرا؟

 

خب معلومه

خانمهای جدا از همسر معمولا از خودشون خونه دارند

حالا یا اجاره ای

یا ملکی

بیشترشون هم مهریه شونو گرفتند

یعنی چی ؟

یعنی پول هم ممکنه داشته باشن

خب دیگه چی از این بهتر

خونه با صاحب خونه که خرجشونو هم میده

 

همه چی جوره دیگه

 

 

ولی این گروه به طرز وحشتناکی از خواستگاری میترسند

و معمولا از روبرو شدن با خانواده خودشون یا خانواده خانوم میترسند

 

دو گروه قبلی از خواستگاری ترسی ندارند

 

برای گروه اول میتونه حکم یک سرگرمی رو داشته باشه

و حتی خیلی هم خوبه

چون عذرشونو در مورد اینکه خانوادشون دختر رو نپسندیدند موجه تر میکنه

 

گروه دوم هم به همین ترتیب

به جای آزار دادن یک شخص

چندین نفر رو درگیر ناراحتی و آزار میکنند

 

ولی بیچاره گروه سومی ها

 

اینها

تا اسم خواستگاری میاد

قاطی میکنند

 

 

اینها هنوز قصد ازدواج ندارند

اینها

فقط میخوان

دستشون در جای گرم و نرم قرار بگیره

و هنوز خیلی زوده براشون که بخوان مسئولیت خانواده رو به عهده بگیرن

 

بعضی هاشون هم مسئولیت یه خانواده ای رو به عهده دارند

و نمیتونند مسئولیت یکی دیگه رو بپذیرند

 

آره

درست فهمیدید

توی اون گروه

مردهای زن دار هم هستند

مردای متاهلی که مسئول یه خانواده هستند

مردایی که با همسراشون مشکل دارند

مردایی که همسرشون رضایتشونو جلب نکرده

اینها خطرناک نیستند

ولی فوق العاده

احمقند

این بیچاره ها تمام کمبودهای عاطفیه داخل خونه شونو

میخوان توی این سایت پیدا کنند

ولی باور کنید اینها آدمهای قابل اعتمادی نیستند

کسانیکه به همسر اولشون که مادر بچه هاشونه وفادار نیستند

مطمئن باشید هیچکی حاظر نمیشه بهشون اعتماد کنه

و اگر کسی باهاشون گرم بگیره فقط میخواد سر کارشون بذاره

و زیر زبونشونو بکشه که بفهمه چرا با

این سن و سال هنوز ازدواج نکرده

آخه میدونی چیه

همه مردای زن دار سایت از قضا مجرد هستند

من نمیدونم چه جوری این سایت متاهل ها رو مجرد میکنه

میدونم چه جوری یه مجرد میاد توی سایت و متاهل میشه

ولی یه متاهل با چه فرمولی مجرد میشه رو نمیدونم

خلاصه

از این تیپ افراد فقط باید دوری کرد

البته اگه دلتون نمیخواد که بعدا ترک بشین

من نمیگم این افراد حق ندارن زندگی کنند

نمیگم حق ندارند با کسی باشند

و حق ندارند خوش باشند

نه

من هیچوقت اینقدر بی رحم نیستم

همه این افراد که در موردشون صحبت کردم هم حق زندگی دارند

و هم این حقو دارند

که بسته به طرز فکرشون زندگی کنند

یکی از آزار دادن لذت میبره

مطمئن باشید که اگر شما طعمه اون نشید

اون کسی رو گیر میاره که آزارش بده و از آزارش لذت ببره

 

همه حرف و سخن من برای کسانیه که میخوان سالم زندگی کنند

و نمیخوان به هیچ دلیلی روحشون آسیب ببینه

میخوان سالم زندگی کنند

میخوان برای تکامل روحی شون با شخصی دیگه همراه بشن

و میخوان خانواده داشته باشن

و حتما خانواده سالمی میخوان

 

طرف صحبت من با آدمهای سالمه

 

خیلی ها این متنها رو میخونند ولی با این نظرات موافق نیستند

چون همه این مطالب با روشی که اونها میخوان زندگی کنند تضاد داره

 

خیلیها اصلا دلشون میخواد که با آدمهای ناجور نشست و برخواست داشته باشن

خب

هیچ ایرادی نداره

داشته باشن

 

اونهایی که نمیخوان اینجوری باشن

 حواسشون جمع باشه

  

اما اما اما

اما گروه چهارم از پسرهای این سایت

 

این گروه به اندازه ای خوب و درستکارند که حد و اندازه نداره

 

انسانهایی در نهایت ادب و صداقت

 

واقعا آدمهای سالم و پاکی هستند

 

این پسرهای خوب به دنبال شریک زندگی و نیمه گمشده شون میگردند

 

دلشون یه دختر خوب و با محبت میخواد

دلشون میخواد ازدواج کنند

صاحب بچه بشن

دلشون میخواد بچه هاشونو بردارن ببرن خونه پدرشون

هفته دیگه خونه پدر زن شون

 

پایبند به مسائل اخلاقی هستند

وجدان سرشون میشه

 

از بس این آدما خوبند اصلا نمی دونند چه طور میشه به کسی بدی کرد

باور میکنید

 

دروغ گفتن بلد نیستند

اگر هم بگن ، خیلی تابلو دروغ میگن که خودشون هم خنده شون میگیره

 

با تمام اوصافی که براتون گفتم

و تمام ویژه گیهایی که این گروه دارند

 

به درد ازدواج نمی خورند

 

یعنی

اگر بهتر بگم

هیچ دختری حاضر به ازدواج با چنین شخصی نیست

 

می بینم که دیگه دارین با ناباوری بهم نگاه میکنین

 

دارین به صداقتم شک میکنین

 

نه

صبر کنین

براتون میگم

که چرا

هیچکی با چنین مردایی ازدواج نمیکنه

 

بیشتراین پسرهای خوب معمولا از قشر متوسط و ضعیف جامعه هستند

 

اینها توی محیطی بزرگ شدند که وقتی کلمه دختر رو میشنوند رنگشون سرخ میشه

 

با زحمت زیاد و با کمک خانواده تونستند از دبیرستانی ، دانشگاهی مدرکی بگیرن

بعضی هاشون استخدام یه اداره ای شدند با حقوقی پایین

بیشتراشون توی کارخونه ها و کارگاههای خصوصی شغلهای سختی دارند

عده ای تحصیل کرده هم توی این گروه هستند ولی اکثرا بیکارند

از لیسانس و فوق لیسانس بیکار  هم توشون هست

اکثرا آینده مالی تضمین شده ای ندارند 

از شما چه پنهون

پدرانشون هم آینده مالی درستی نداشتند هیچوقت

 

خب

 

خودتون کلاهتونو قاضی کنید

 

این شخص با کوله باری از صفات انسانی و معنوی و اخلاقی

 

به چه دردی میخوره

 

دخترای این سایت

کمه کم دیگه دنبال یه مهندس و وکیل و دکتر هستند

 

خیلی از شغلها رو اصلا قبول ندارند

 

خب این پسر چه چیزی میخواد به این دختر بده که

این دختر احساس خوشبختی کنه

 

دخترای امروزی همینجوری احساس خوشبختی نمیکنند

 

خیلی چیزا باید باشه تا کمی احساس خوشبختی کنند

 

برای مثال

 

زمان خواستگاری با چه ماشینی میاد

چه جوری لباس پوشیده

دسته گلشون چه شکلیه

چند خریدنش

 

مامانشون اینا ظاهرشون چه جوریه

باباش چه کاره بوده

وضع مالی باباش چه جوریه

 

برای پسرش چیا به ارث میذاره

 

مدرک تحصیلی پسر چیه

الان کارش چیه

 

کارمنده

یا صاحب شرکت

 

بعد از خواستگاری

چه تهیه و تدارکی برای دختر دیده

خونه کجا گرفته

 

اجاره ایه یا از خودش خونه داره

 

مسافرت خارجی میتونه زنشو ببره

یا

تا مشهد میره و بر میگرده که خرج عروسی نده

 

آی آی آی

 

خیلی چیزای دیگه هم هست که من دیگه نمیگم

خودتون میدونید

 

ببینید

وقتی در جامعه ای زندگی میکنیم که

یه پسر باید بتونه همه این کارا رو بکنه

 

باید بتونه  

میفهمین

با یییییییید

باید

بتونه

وگر نه

غلط میکنه که بخواد  اسم زن  به زبونش بیاره

 

به من حق بدین که بگم

 

این گروه پسرا که گفتمو

هیچ دختری حاضر به ازدواج باهاشون نیست

 اگر هم یهو یه دختری خودش عاشق همچین پسری بشه

خانواده اش نمیذارن که این ازدواج سر بگیره

دختر دسته گلشونو بدن به یه پسر یه لا قبا بی کس و کار که چی بشه

پسره

نه خانواده داره  ، نه خونه داره ، نه ماشین داره ، نه کار و درآمد درست و حسابی داره

فردا میشه  یه  نون خور اضافه توی این خونه

متاسفم که این مطالب رو میگم

ولی متاسفانه همینجوریه

کاریش نمیشه کرد

سر و ته کلام منو که بزنی ته تهش این میمونه

 

که

 

چیزی که نمیذاره این سایت یا سایتهای مشابه محیط سالمی باقی بمونند

 

دروغه

دروغگویی تمام این مشکلات رو به بار آورده

 

اینقدر دروغ میگیم که دیگه یادمون میره راست گفتن چه جوری بوده

 

اینقدر با این دختر و اون دختر معاشرت میکنیم که دیگه نمیتونیم با یه زن زندگی کنیم

اینقدر مردهای مختلفو تجربه میکنیم

که دیگه یه مرد نمیتونه بیشتر از چند ماه برامون جالب باشه

زود دلمونو میزنه

 

دروغ و بی صداقتی  درون خود ماست

مطمئن باشیدمقدار بیشتری از اونو به سمت خودمون  جذب میکنیم

 

 

مطالبی که خوندید ذره ای از مسائلیه که توی این جامعه مجازی و حتی توی دنیای

واقعی وجود داره

و بازیگران این صحنه ها

خود ما  هستیم

 

انگشت اشاره مون به سمت دیگرانه

همه رو مقصر میدونیم

 

ولی خودمون چی ؟

 

هیچی

 

ما که مقصر نیستیم

 

هستیم ؟

 

بعید میدونم کسی خودشو مقصر بدونه

 

 

 

با نفس همیشه در نبردم ، چه کنم

وز کرده ی خویش به دردم چه کنم

گیرم که زمن درگذرانی به کرم

زان شرم که دیدی که چه کردم چه کنم 

 

این روزها برای تنها شدن کافیست ، صادق باشی

 

عشق چیست ؟  ازدواج چیست

 شاگردی از استادش پرسید

عشق چست

استاد در جواب گفت

به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور

اما در هنگام عبور از گندم زار

به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت

استاد پرسید

چه آوردی

و شاگرد با حسرت جواب داد

هیچ

هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم

و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم 

استاد گفت

عشق یعنی همین

شاگرد پرسید

پس ازدواج چیست

استاد به سخن آمد که 

به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور

اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی

شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت 

استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت

به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم  انتخاب کردم 

 ترسیدم که اگر جلو بروم 

 باز هم دست خالی برگردم

همین

جمعه 22 آذر 1392 - 5:31:14 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم